آبراهام مزلو
آبراهام هَرولد مَزلو (به انگلیسی: Abraham (Harold) Maslow) (زاده ۱ آوریل ۱۹۰۸ – درگذشته ۸ژوئن ۱۹۷۰) روانشناس انسانگرای آمریکایی بود. او امروزه برای نظریه «سلسله مراتب نیازهای انسانی» اش (هرم مزلو)[۱] شناخته شدهاست.[۲] مزلو همچنین به عنوان پدر روانشناسی انسانگرایانه شناخته میشود.[۲] او در سال ۱۹۵۴ کتاب «انگیزه و شخصیت» را دربارهٔ نظریه سلسله مراتب نیازها منتشر کرد.
آبراهام مزلو در ۱ آوریل ۱۹۰۸ در بروکلین، نیویورک در خانوادهای یهودی به دنیا آمد.
هر کدام از ما، دارای یک طبیعت درونی بیولوژیکی هستیم که به یک معنا، طبیعی، ذاتی و غیرقابل تغییر است و به روش علمی میتوان آن را مطالعه کرد. این طبیعت درونی ذاتاً یا لزوماً بد نیست. نیازها، عواطف و ظرفیتهای اساسی انسان در ذات خود خنثی، پیشا اخلاقی و حتی خوب هستند. به نظر میرسد که انسان ذاتاً و لزوماً بد نیست. بیماری و رفتارهای شرورانه، در نتیجهٔ ناکام ماندن انسان در رسیدگی به نیازهای طبیعی، عواطف انسانی و استعدادهایش ایجاد میشود. حتی خشم، لزوماً بد نیست. اگرچه میتواند به بدی منجر شود ولی ذاتاً اینگونه نیست و میتواند خوب باشد. طبیعت بشر آنقدر که اغلب میگویند به بدی نزدیک نیست. حقیقت این است که فرصت شکوفایی را از انسان دریغ داشتهایم. از آنجا که طبیعت بشر بد نیست، قرار نیست آن را سرکوب کنیم. در عوض باید آن را آزاد کرد و پرورش داد. اینگونه میتوانیم یک زندگی توأم با رشد، شادی و باروری داشته باشیم. نادیده گرفتن بخش طبیعی درونمان، دیر یا زود و آشکار و نهان به بیماری منجر میشود. طبیعت درونی ما مثل طبیعت و غرایز حیوانات، پر قدرت و مهارناپذیر نیست بلکه به آسانی توسط فرهنگ، عادات و نگرشهای غلط، مغلوب میگردد. حتی وقتی ضعیف میشود به ندرت بهطور کامل ناپدید میشود. در واقع همیشه در تکاپو برای شکوفایی خواهد بود. حتی در افراد بیمار این تکاپو وجود دارد. این تلاش مداوم درون در پی اعتماد به نفس و حرمت نفس است. شخص، ایستادگی میکند تا شکست نخورد و خود را توانا احساس کند و این فقط برای مقابله با خطرات دنیای خارج نیست. این همچنین در مورد تلاش فرد برای کنترل تکانهها و انگیزشهای خود و نترسیدن از آنها صدق میکند. توجه داشته باشید که اگر درستی این پیش فرضها اثبات شود، با خود پایههای یک نظام علمی اخلاق، یک نظام ارزشی طبیعی و اعلام نظر قطعی در مورد خوب و بد و درست و غلط را به همراه خواهد آورد. هر چقدر که ما در مورد گرایشهای طبیعی انسانی بیشتر بدانیم این برایمان آسانتر خواهد بود که به او بگوییم تا چگونه خوب باشد، شاد باشد، مفید باشد و به خود احترام بگذارد، چگونه دوست داشته باشد و چگونه استعدادهایش را شکوفا کند. یه این شیوه میتوان اغلب مشکلات شخصیتی آینده را حل کرد.
نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی مزلو (Hierarchy of Human Needs) معمولاً به شکل یک هرم متشکل از ۵ یا ۷ طبقه ترسیم میشود. این سلسله مراتب از نیازهای ابتدایی در طبقه پایینی شروع شده و هرچه بالاتر میرود نیازهای پیچیدهتر انسانی را معرفی میکند که به ترتیب عبارتاند از: نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای امنیتی، نیازهای عاطفی، نیازهای اجتماعی-احترامی و نیازهای خودشکوفایی.
طبق نظریه مزلو، هر «نیاز» هرچقدر پایینتر قرار داشته باشد، قویتر است و بدون ارضای نیازهای هر طبقه نمیتوان به طبقه بالاتر دست یافت.